.. .حوا که بغض کند خدا هم اگربرایش سیب بیاورد باز چیزی جز آغوش آدم آرامش نمی کند
سلامى ازدلى تنهادلى اكنده ازغمها ,گهى بايار,گهى بى يار,گهى ازعاشقى بيزار,گهى گريان,گهى خندان,گهى رنجيده ازياران ,سلام اى بهتراز باران
باختم درعشق... اماباختن تقديرنيست...ساختم بادردتنهايي مگرتقديرچيست؟ خسته ام ازاين زندان كه نامش زندگيست... پس قشنگيهاي دنيادست كيست؟
خدایا!یا خیلی برگردون عقب یابزن بره جلو اینجای زندگی دلم خیلی گرفته!
من یک دخترم نگاه به صدا و بدن ظریفم نکن ,
اگر بخواهم تمام هویت مردانه ات را به آتش خواهم کشید...
شیدا رضایی
تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،
ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت .
انـدازه می گـیـری !
حسـاب و کـتـاب می کـنی !
مقـایـســه می کـنی !
و خدا نـکـنـد حساب و کـتـابـت
بـرسد بـه آنجا کـه زیـادتر دوستش داشته ای ،
کـه زیـادتـر گذشـتـه ای ،
کـه زیـادتر بـخـشـیـده ای ،
به قـدر یـک ذره ،
یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم…!